حلقه وب
قاف حرفِ آخر عشق،آنجا که نام کوچک من آغاز میشود...
قیصر امین پور
گزارش مفصل از دومین جلسه حلقه وب رادیو جوان
دومین جلسه حلقه وب رادیو جوان ابان 86
ببخشید که کم بود چون دوستان دیگه در مورد دومین جلسه حلقه چیزی ننوشتند !
حرف آخر :
برگ از درخت خسته میشه ... پائیز همش بهونس!
ما منتظریم
دومین جلسه حلقه وبلاگهای رادیو جوانی بعد از ظهر
پنجشنبه ( ۱۷ آبان ۸۶ ) در فرهنگسرای مدرسه برگزار
میشود .
دستور جلسه : در این جلسه ضمن آشنایی با اعضای جدید گزارشی از روند امور انجام شده و تصویب اساسنامه به آگاهی حاضران خواهد رسید . سپس از ۳ وبلاگ منتخب رادیو جوانی تقدیر خواهد شد و در نهایت درباره انتخابات هیئت مدیره بحث و تبادل نظر میشود .
نشانی فرهنگسرای مدرسه :
تهران - خیابان دکتر شریعتی - نرسیده به پل سیدخندان - پارک هلال احمر (داخل پارک) - فرهنگسرای مدرسه - سالن اجتماعات .
ساعت ۱۴ منتظر شماییم . برای کسب اطلاعات بیشتر با ۲۲۱۶۷۷۸۳ راوبط عمومی رادیو جوان تماس بگیرید .
آیا تولد مبارک؟!
امشب به همان سادگی که نفس میکشم٬ شعر میگویم.
پس زیبای من نفس بکش !
بگذار واژه ها روی کاغذ من بیفتند...
۵ آبان ۸۵.... وقتی تصمیم گرفتم که "منم" وبلاگ داشته باشم ... وقتی که با درست کردن این وبلاگ میخواستم جزء خیلی کوچیکی از هواداران رادیوی محبوب خودم رادیو جوان باشم ...
به نظرتون یه بچه یک ساله چیکار میتونه بکنه؟ میتونه حرف بزنه ؟ میتونه نقد کنه؟ میتونه دل کسی رو بدست بیاره؟ میتونه واسطه دوستی بین چند نفر آدم باشه؟
وبلاگ من ٬ یا بهتره بگم وبلاگ ما ٬ با اینکه یک سالشه ٬ (اگه تعریف از خود نباشه ) ٬ هم تونسته حرف بزنه ٬ هم تونسته یه کوچولو ( با معلومات خودش ) نقد کنه ٬ هم یه خرده فقط یه خرده ! تونسته افرادی که مثه خودش عاشقن ٬ عاشق رادیو و رسانه زندگی ٬ دوره هم جمع کنه و واسطه دوستی بین چند نفر باشه که میدونم الان دوستای خوبی برای همن ...
خیلی خوشحالم ... خیلی خوشحالم که این وبلاگ که متاسفانه یا خوشبختانه به پای من نوشته شده واسطه ای باشه برای دوستی های فوق العاده ...
دیگه مثه اوایل بالای نظرات نمینویسم " میتونید نظرات رو به چت روم تبدیل کنید!" چون میدونم کسایی که باید همدیگرو پیدا میکردن پیدا کردن... من هدفم از چت روم کردن نظرات اینجا رادیوست رسانه زندگی ٬ همین بود....
حرف اول و حرف آخر : شعار رادیو جوان: "متفاوت باشید" ... من یه طرفدار حرف گوش کن بودم... دوست داشتم متفاوت باشم ... حرف اول و آخر این شانس و به من داد .... نه ... نه اینکه متفاوت شدم... توی اول و آخر وبلاگم ٬ متفاوت شدم... جمله هایی که مینوشتم از خودم نبود ... همشون جمله هایی بودن که من رو به فکر وا داشتن...
پخش زنده رادیو جوان از وبلاگ : میخواستم که همیشه و همه جا گوشمون به حرفاش باشه ... چون حرفشو درست یا غلط ٬ خوب یا بد قبول داریم ...
نظر سنجی: دیدیم همه گذاشتن گفتم ما هم بزاریم! ... نه واقعا" این قدر بی هدف نبود... سوالهایی که میپرسیدم همش راجع به برنامه های رادیو بود ... میخواستم در صد محبوبیت رو بسنجم... یه جورایی همون محبوب سنج!
خبرنامه: این دیگه واقعا" از تنبلیم بود!....
با ۷ شنبه شروع کردیم ... برنامه ای که هنوز هم طرفدار داره ولی اون موقع تو اوج خودش بود ... راستش منم مثه خیلی ها رادیو رو با ۷شنبه شروع کردم ... ولی بعد یه مدت فهمیدم که رادیو فقط ۷شنبه نیست ... از این برنامه هم ممنونم که منو با یه دنیای جدید و دوستداشتنی آشنا کرد...
برنامه های مختلف ... آدمهای متفاوت... برنامه ها با آدمهای رادیویی جوانی ... باعث پیشرفت وبلاگ من شدن... پیشرفت به این معنا که وبلاگ از یک بعد در اومد ... به برنامه های دیگه هم پرداخت ... تا اونجا که نام وبلاگ از رادیو جوان و ۷شنبه به فقط با رادیو جوانی ها تبدیل شد....
بعد از گذشت چند ماه فهمیدم که فقط نباید با رادیو جوانی ها بود.... فهمیدم که باید با رادیو جوانی ها زندگی کرد... به خاطر همین فقط با رادیو جوانی ها به " اینجا رادیوست ٬ رسانه زندگی " تبدیل شد...
نمیدونم در آینده به این نتیجه میرسم یا نه که آیا بالا تر از زندگی هم وجود داره!
دلبسته نشدم ... ولی عادت کردم ... خیلی عادت کردم ... اگه بخوام ازش جدا شدم انگار دارم از کسی که بهش دل بستم جدا میشم ! حس عجیبیه!
وقتی یه ذره وارد محیطی شدم که دوسش داشتم ٬ فهمیدم که آدمهای اونجا هم واقعا" عاشقن ... عاشق کارشون ... نویسندگیشون ... تهیه کنندگی شون ... سردبیریشون... مدیریتشون ...
وبلاگ ما یک ساله شده... نه هیچ جشن تولدی در کار نیست ... نه از کیک خبریه ... نه از کاغد کشی های و بادکنک های رنگارنگ ....! نه از آهنگای شاد و نه برف شادی ... """ولی شما باید کادو بدید !"" راستی یه چیزی بگم این کادوت باید از همه کادوهای تولدم بهتر باشه ها!!!
میخوام که وبلاگ رسانه زندگی رو نقد کنی ... بی رودربایستی ...
به نظر من انتقاد یه کادوی بزرگه ... چون نقد باعث میشه من بدیها رو بشناسم و اونا رو برطرف کنم و با همین انتقادها بتونم وبلاگ بهتری داشته باشم ... وبلاگ بهتری داشته باشیم!
تولد وبلاگمون مبارک ...
کادو یادتون نره
در آخر از رادیو جوان هم ممنونم که ما رو دور هم جمع کرد ...
حرف آخر :
چشمهایت نقطه چین آسمانند که بی نهایت اشاره میکنند....
بی نهایت بی نظیر من !
هیچ وقت مرا با خودم تنها نگذار.



