تو هم بنویس...

                                                           حرف اول:

آفرینش تو هدیه ای از طرف خدا به توست ٬ انسان بودن تو هدیه ای از طرف تو به خداست٬ پس بی نظیر باش.

سلام... حالتون که خوبه؟ از همین الان بگم که ما از پذیرفتن افراد بی حال معذوریم! بعد نگید نگفتید!

زندگی بر وفق مراد هست انشاا...؟ انشاا...!!! اولین بارم بود که اینطوری سلام و علیک

میکردم!!! برای خودم هم غریب بود ..! شما که جای خود دارید! خوب اول باید نظرتون رو راجع

به اسم جدید وبلاگ بگید! یه وقت فک نکنید من دمدمی مزاج هستم ها! نه ٬ البته این سومین

اسمی هست که دارم برای این وبلاگ انتخاب میکنم! ولی خوب گفتم یه موقع فکر بیخودی به

سراغتون نیاد...!

توی این پست میخوام که شما بنویسید!  نه٬ نه ٬ این دفعه مسابقه ای در کار نیست!

چی؟؟ بهترین قلم؟؟؟ نه بابا اون که تموم شد! این دفعه فرق میکنه...! چه فرقی؟ بخون تا

بفهمی... . این دفعه میخوام که برای برنامه های مختلف رادیو جوان آنونس بنویسی! چی؟

آنونس چیه؟ ای بابا پس معلومه از رادیو گوش کن های حرفه ای نیستید! آنونس دیگه... جمله

 های کوتاه وزیبایی که راجع به برنامه میگن و یه جورایی جنبه تبلیغاتی هم داره. مثلا" برنامه

 مذهبی زیر نور ماه! میدونید یکی از بچه های کلاس طنز باشگاه رادیویی جوان چه آنونسی

براش نوشته بود؟  نمیدونید دیگه! خیلی جالب بود! نوشته بود: 

      بیخیال پارک و کافی شاپ و رستوران ٬ امشب قرارمون زیر نور ماه!

حالا منم از شما عزیزان میخوام که برای برنامه های مختلف رادیو اونم از نوع جوونش آنونس

 بنویسید.

اینم یه میکروفون برای خوندن آنونسهای قشنگ شما!

 به طور مثال برای برنامه : یک صبح یک سلام ٬ پارازیت  زیر آفتاب٬ کوانتوم٬ کسی صدام میزنه

 ٬ نشونی ٬ جوونی آزاد ، کافه اندیشه ،  قرار شبانه ، توپ ، هفت ترانه ، 7شنبه ، سه شنبه

خط خطی ، آخرشه ( 6 تا 8!) ، پچپچه های پنجشنبه ای ، یک سبد ترانه، و.... . اینم در آخر

بگم که این آنونس های قشنگ شما به دست سردبیر برنامه مربوطه میرسه و میتونن از این

جمله های زیبای شما توی برنامه استفاده کنن . منتظر آنونس های زیبا شما هستیم!

نه فقط من!

میتونید نظرات را به کتابچه آنونس برنامه های رادیو جوان تبدیل کنید!

                                                         حرف آخر :


 حکايت جالبيست که فراموش شدگان فراموش کنندگان را هرگز فراموش نمي کنند .

شب آرزو ها...

                                     "  شب آرزو ها"

     " امشب عطر آرزو ها در آسمان جاری میشود٬ تو هم نفسهایت را جانانه بکش..."

    سلام...

همیشه جمعه ها و شب جمعه های زیادی میان و میرن و ما همچنان منتظریم...

ولی تنها توی یکی از این شب جمعه ها میتونیم توقع برآورده شدن آرزومون رو داشته باشیم

 

                                           این یک آزمون الهی ست!

             بیاییم همه برای هم در شب جمعه اول ماه رجب آرزو کنیم...

                                                               

            آرزوی سلامتی... آرزوی موفقیت ... آرزوی خوب بودن... آرزوی خوب زیستن...

                                 آرزوی برآورده شدن تمام آرزو های خوب...

 

                              منم آرزومند برآورده شدن تمام آرزو های "خوب "هستم!

                                     برای برآورده شدن آرزوهای ما هم آرزو کنید!

یه آپ خیالی!

                                                            حرف اول:

         پنجره ای در مرز شب و روز باز شد و مرغ افسانه ای از آن بیرون پرید.

سلام.

ببینم! با داستانهای خیالی حال میکنی؟

نه!! شرمنده ما با آدم های بیخیال کاری نداریم ها  گفته باشم بعد نگی نگفتی ...!

این دفعه آپ مون یه جورایی خیالیه! باید تصور کنی. از اسمش معلومه دیگه ! تخیل! گرفته

 شده از کلمه خیال! پس احتمال وقوعش منفی ۲۷۳ درجه کلوینه!!

از این بابات خیالت راحت باشه

حالا بخون ببین اوضاع از چه قراره...

فک کن قراره تا آخر عمرت تو رو توی یه زندان یا یه چیزی شبیه اون ٬ یه اتاق در بسته تنگ و

 تاریک زندونیت کنن! حق حرف زدن با هیچ کسی رو هم نداشته باشی! اصلا" هیچ کس اونجا

نباشه!(این بهتره) این طور که به نظر میاد هیچ راه فراری هم به بیرون نداری....! خلاصه حالا

حالا ها مهمونی!

                                  از همه اتفاقات هم بی خبر بی خبر...!

بهت بگن که از بین این همه رسانه  فقط حق داری یکی رو انتخاب کنی! فقط هم ماهی یک بار

میتونی ازش استفاده کنی اونم به مدت ۶ ساعت!(فک کن!! حالا به اون منفی ۲۷۳ درجه

 کلوین ایمان اووردی؟) 

         اونوقت تو کدوم رسانه رو انتخاب میکنی؟؟ و چرا؟؟ (این از همه مهمتره)

                                       رادیو؟؟؟ تلویزیون؟؟؟ ....؟؟؟ ....؟؟؟

حالا به خیال خودت فک کردی رادیو جوان بهترین رسانه ای که میتونه تو رو توی اون شرایط

 سر گرم کنه! به خاطر همین هم رسانه رادیو اونم از نوع جوانش رو انتخاب میکنی! (البته باید به اون قضیه ماهی یک بار به مدت ۶ ساعت هم توجه داشته باشی... رو کل اگه در روز بخوای یک صبح یک سلام ٬ پارازیت٬ و جوونی به وقت فردا رو گوش کنی کپنت (کپن) تموم میشه! رفت تا ماه دیگه...! سعی کن ۲ ساعت و نیم رو هم برای ۷شنبه نگه داری!)

وقتی شب بعد از داستانهای شب میخوابی تا با هزار امید صبح از خواب بیدار  بشی و یک صبح

 یک سلام رو گوش کنی میبینی که.....!!!!

"با توجه به گیر دادنهای سه پیچ ارشاد به رادیو جوان اگه صبح توی همون شرایط بیدار شی

 ببینی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در و پنجره رادیو جوان و همه وبلاگهای مربوط به

 این شبکه رو تخته کرده

                                                         چیکار میکنی؟؟

 چیکار میتونی بکنی؟؟؟ اصلا" چه حالی بهت دست میده؟؟ دیگه نه میتونی رادیو جوان گوش

 کنی نه میتونی رسانه دیگری رو انتخاب کنی!!!

چرا ماتت برده؟؟ نا سلامتی توی جای اون آدمه هستی ها! جواب بده دیگه! اصلا" زندان و

اتاق تاریک و بیخیال !!!فک کن اینجا یه دادگاه!!!!

                                باید جواب بدی وگرنه به اعدام محکومی!!!!

خوب این آپ توسط من ( ارکیده) و رکسانا جون و با کمک رقیه جونم نوشته شده! ترو خدا میبینید سه نفر وقتمونو گذاشتیم اینو نوشتیم.. همینو بپذیرید...

میتونید نظرات را به دادگاه تبدیل کنید!

                                                           حرف آخر:          
کجاي زندگي من شبيه صحنه تئاتره که هر تازه واردي سعي مي کنه بپره روي سن و بهترين بازي زندگيش رو ارائه بده!؟

برنده شدی...!

                                     حرف اول:

دل شکستن خيلي راحته ...اما اگه مردي برو دلي بدست بيار که جنسش از شيشه اما نشکن باشه

سلام... با استقبال بی نظیر شما از مسابقه بهترین قلم مجبور شدم که ۲ بار تاریخ ارسال متن رو تمدید کنم! اول ۱۶ تیر بود ... بعد شد ۱۸ و الان هم ۲۰! نزدیک به ۳۵ تا متن به ایمیل من ارسال شد...! از همه کسایی که شرکت کردن ممنونم و از همینجا تشکر میکنم. قلم همه از نوع بهترین بود و خیلی مشکل بود انتخاب کردن یک نوشته ارسالی بین این همه نوشته ! ولی با نظری که هیئت انتخاب داشتن نوشته تو برنده شد! تو برنده شدی! باورت میشد که بین این همه نویسنده اول بشی و برنده بشی؟؟؟ آره رکسانا بیات برنده این مسابقه شد! بهت تبریک میگم عزیزم. این که یه مسابقه کوچیک بود امیدوارم توی همه مراحل زندگی اول بشی

خوب زودتر متنشو بخونید تا ببینید هم جنجالی بود! هم محتوایی! هم به روز!

بدو....بدو...تند تر بدو...شايد در دور دست ها به اين نتيجه برسي که از اول
اصلا نبايد ميدويدي!!!!!!
سلام....باز چي شده؟...
زانوي غم بغل گرفتي؟.....
بازم داري به گذشته فکر ميکني؟.......
ول کن بابا.......نمي گم در حال باش يا در آينده!
ميگم از حال شروع کن تا به آينده برسي.......
آره....همونه که فکر ميکني.....کاملا درسته...
خود خودشه.....کنکور......همون چيزي که فکر همه رو مشغول کرده.....
نمي خوام زياد گندش کنم......نمي خوام هم بي ارزش جلوه اش بدم.....روي صحبتم هم با تويه که کنکور دادي
هم کسي که مي خواي بدي..........
الام با خودت ميگي من که تازه اول دبيرستانم.....حالا حالا هم مونده...
آره منم مثل تو فکر ميکردم....نميدونم چه طور شد يه هو بايد سال ديگه کنکور بدم!
چقدر زود گذشت اون وقت ها.........
آي.................کجا رفتي؟ رفتي تو اون دوران؟ بيا بيرون بابا دارم باهات حرف ميزنم ها..
داشتم ميگفتم....يا قبول ميشي.......که به سلامتي....مبارکه
فقط طوري نباشه که بگي اومدم دانشگاه و ......
نه عزيز من تازه سختي کارت شروع شده....
بايد نهايت تلاشتو بکني........تا موفق شي......اگر هم نشدي.....اشکال نداره زمين که به آسمون نرسيده...

انشا الله با تلاش بيشتر.............سال بعدش........نشد؟؟؟؟؟؟؟......سال بعدش.....
.............................اگه هم چنا ن هم نشد ديگه بدون قسمتت نبوده...و خدا يک چيزي بهتر از اون رو برات آماده کرده(اين رو مطمئن باش)
حالا..........
ميخوام يک سوال ازت بپرسم
خوب فکر کن...........بعد جواب بده
جواب الکي هم ازت نميخوام............چون داري در مورد يک چيز مهم نظر ميدي!
هميشه تعداد متولدين پسر بيشتر از دختر هاست(اين رو من نمي گم آمار ميگه)
ولي.............تعداد شرکت کنندگان دختر بيشتر از پسر هاست!
63% دختر ها....................
اين به خاطر چيه؟..........اعتماد به نفسشون کمتره يا.........
مگه ما آينده سازان جامعه نيستيم؟؟؟؟؟
بايد بلند شيم..........استوار ....محکم......اره....
اگه موافقي با حرفم...پاشو بايست......بگو من ميتونم......من ميخوام........
پس به هر چي دوست داشته باشم ميرسم.................
اگه مخالفي.......
درست فکر کن.............
بعد بگو چي کار کنيم.....منتظر نظراتتون هستم......

نوشته شده توسط رکـــــــسانا بيات...........18 ساله در ساعت7:07

رکسانا جون تا داغی جایزه ات رو میدم... ۴تا پست بعدی منو رکسانا با هم متن مینویسیم! خوبه؟ راضی هستی؟ حله؟

پس نظرات رو به چت روم تبدیل کنید....

                                      حرف آخر:

               خوش تراش ترين گوهر جهان نبودن است...
               از نبودن آسمان و زمين خيزد....
               از آسمان و زمين هزاران هزار...............
               و آن گاه جـــــــــــــــهان آن گونه که مي خواهم.......

یه آپ فرعی...

                                              حرف اول:

                          این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز!

سلام ... از همین الان بگم این یه پست فرعیه! تا ۲۰تیر...

                                 ********

کوله پشتی ۱

سال ۱۳۸۳ ساعت ۵ بعد از ظهر . تیر ماه ... وقتی تلویزیون رو روشن کردم دیدم نوشته :این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز ...! یه کم که گذشت دیدم یه پسری که تا اون موقع اصلا" طرفدار نداشت داره صحبت میکنه... . از جو برنامه خوشم نیومد کانال رو عوض کردم... . فرداش که تلویزیون رو روشن کردم دیدم نوشته : این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز...! گفتم اَه ! بازم این... باز کانال رو عوض کردم... . دیگه از این جمله بدم اومده بود... ! چون هیچ وقت به عمقش فکر نکرده بودم...

کوله پشتی ۲

سال ۱۳۸۴ ساعت ۵ بعد از ظهر. تیر ماه... وقتی تلویزیون رو روشن کردم دیدم نوشته: این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز...! یاد سال پیش افتادم ! و دوباره کانال رو عوض کردم... . شبش که با دوستم صحبت میکردم گفت: کوله پشتی رو میبینی؟؟ گفتم: همون پسره؟ گفت: فرزاد حسنی رو میگی؟؟ آره ... . گفتم: بدم میاد... فقط بهم خندید...! فرداش که تلویزیون رو روشن کردم دیدم نوشته : این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز...! تازه فهمیده بودم اسم مجریش فرزاد حسنیه!!!!! دیدم بد هم صحبت نمیکنه. نشستم به گوش دادن. وقتی برنامه تموم شد یه حال خوبی داشتم! فرداش نیم ساعت زودتر نشستم پای تلویزیون .. دیدم باز نوشت : این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز!(به خدا سر کاری نیست!!!!)  دیگه کانال رو عوض نکردم و با تمام لذت برنامه رو تا اخر دیدم! بازم همون حال خوب...!  دیگه این کار هر روزم شده بود . ساعت ۵ ، جلوی تلویزیون ، این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز..! دیگه با این برنامه اخت شده بودم . یه روز نمیدیدم انگار یه چیزی گم کردم... . وقتی شهریور شد و اخرین برنامه رفت رو آنتن اینقدر گریه کردم که...! چند روز بود که انگار کوله پشتیمو گم کرده بودم...  تازه فهمیده بودم سال پیش چقدر احمق بودم! 

کوله پشتی ۳

سال ۱۳۸۵ . ساعت ۱۰شب. تیر ماه...وقتی تلویزیون رو روشن کردم میدونستم میخواد بنویسه : این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز...! ولی وقتی نوشت بازم اون حال خوب اومد... بازم تمام شبهام شده بود کوله پشتی! وقتی این جمله رو خوندم گم شده ام رو پیدا کردم... البته خیلی وقت بود که فراموشش کرده بودم ولی پیداش نکرده بودم... اون سال با تمام وجود برنامه رو دیدم و لذت بردم... .

و حالا کوله پشتی ۴...

سال ۱۳۸۶ . ۹ شب. ۱۶ تیر ماه...

در انتظار.... این کوله پشتی ماست فصلی برای آغاز.....

کوله پشتی ۴ ساله شد....


پاورقی: با استقبال زیاد شما عزیزان از مسابقه بهترین قلم تاریخ این مسابقه تمدید شد! تا ۲۰ تیر فرصت ارسال متن را دارید . این فرصت طلائی رو از دست ندید.....

                             حرف آخر:

دوباره روی شونم دستهای تو دمیده. خورشید با تو بودن بیداره تا سپیده...

تو هم میتونی بنویسی....

                                          حرف اول:

در آبــــــــــــــــــــــــــي ترين نقطه چشمانت عشقيست که صداقت از آن جاريست انجا خدا را عاشقانه ميتوان ديد.

حالتون که خوبه؟؟ معلومه که خوبه! اگه خوب نبود که نميتونستيد پاشيد بياييد اينترنت! تازه وقتي اومدي به وبلاگ فقط با راديو جواني ها هم سر بزني! بزار اول متن يه چيزي بهت بگم... .  اِهم ...! صدا مياد؟؟ آخه خيلي مهمه! بايد بشنوي! البته ميتوني هم بخوني! سواد و واسه چي گذاشتن!(گذاشتن که بخوني ديگه..) پس سعي کن خوب بخوني...

در گوشي! ( ميخوام بدم پست بعدي رو تو بنويسي!) آره با خودتم! اي بابا چرا پشت سرتو نگاه ميکني . با خود خودتم! ... ميدونم...! ميدونم که اين وبلاگ گروهي نيست. البته نميخواد هم که گروهي بشه !همین منم که مینویسم زیادیه!!!!.  پس چطوري بنويسي؟ تا آخرش بخون ميفهمي. اين يک مسابقه نويسندگي است.

تصميم دارم يه مسابقه برگزار کنم. هستي؟ اسمش هم هست"بهترين قلم" ميخواييم ببينيم که قلم کدومتون روون تره! ميخواييم ببينيم که  قلم کدومتون ميتونه قشنگتر بنويسه. ميدوني بايد چيکار کني؟؟

بايد برام بنويسي . من ميخوام پست بعد رو با نوشته هاي قشنگ يکي از شما گرد گيري کنم... . ميخوام يه پست بهت بدم . يه پست مجاني !ميدونم شايد خودت وبلاگ داشته باشي . از وبلاگ فقط با راديو جواني ها هم بهتر باشه... . ولي سعي کن يه پست جنجالي بنويسي.... نوشته هايي که :

۱-جنجالي باشن.        ۲-داراي محتوا باشن.     ۳-موضوع به روزي داشته باشن.

کانديد ميشن براي انتخاب.... . کيا انتخاب ميکنن؟ من و چند نفر ديگه که اونا دوست نداشتن اسمشون برده بشه... .

وقتي نوشتي بايد اون نوشته رو به من ايميل بزني....

               khanoom_kuchulu2006@yahoo.com

اينم ايميل من. شاید نوشته تو انتخاب شد.... . برای یکبارهم که شده امتحان کن....

موقع ارسال این موارد رو پائین متن درج کنید.

۱- نام و نام خانوادگی.    ۲- سن نویسنده.       ۳- همین!

این مسابقه محدودیت سنی....... ندارد!!!

جایزه این مسابقه اینه که: هر کس در این مسابقه برنده بشه میتونه برای ۴ تا پست بعدی با مدیر وبلاگ برای نوشتن متن ها در ارتباط باشه و پیشنهاد بده و یه جاههایی از متن رو خودش بنویسه...

متن هاتون رو میتونید تا تاریخ" ۲۰/۴/۸۶ "بفرستید....

اصلا" مهم نیست که قوی ترین متن رو بنویسید! کافیه که بهترین متن رو بنویسید! بهترین متن هم حاوی اون سه مورد هستش!(یه تقلب!)

حتی اگه از نظر خودتون بدترین متن رو هم نوشتید برای من ایمیل کنید ....
یادتون باشه که مسابقه هستش ها! یه رقابت سالم با شور و هیجان...

موضوع متنی که مینویسید باید به روز باشه . در مورد رادیو باشه بهتره ولی میتونه هم در مورد رادیو نباشه!مهم اینه که خبری باشه که همه دارن راجع به اون صحبت میکنن...

منتظر نوشته هاي قشنگتون هستم... . ایمیل یادتون نره....

من همچنان آنلاینم و در خدمت تائید نظر شما!

ميتونيد نظرات را به چت روم تبديل کنيد..

                                   حرف آخر:

مي دوني فلسفه اختراع سرسره براي بچه ها چيه؟ مي خوان از بچگي به ادم ياد بدن كه صعود چقدر سخت و سقوط چه اسونه

نقد میکنیم...!

                                 حرف اول:

 ويرانه نه انست که جمشيد بنا کرد

                                       ويرانه نه انست که فرهاد فرو ريخت

ويرانه دل ماست که با هر نگه يار

                                           صد بار بنا شد  ، صد بار فرو ريخت

یه سلام گرم به گرمی تابستون به شما رادیو جوونی ها. تابستون همیشه از نظر من رنگش نارنجی بوده

حال من که خوبه شما چطورید؟ زندگی بر وفق مراد هست؟ انشاا...

اول تبریک به خاطر اومدن دوباره کوله پشتی که خیلی ها سرش بحث میکردن. بحث نکنید از ۱۵ تیر به مدت ۱ ساعت (۹تا۱۰) از شبکه ۳ پخش میشه. خوشحالیم!یه برنامه دیگه هم توی برنامه جام جم توسط اقای حسنی و خانوم نامداری اجرا میشه به نام من خوبم تو خوبی؟ که ۲ روز در هفته هستش. سوالی نیست؟

طی نظرسنجی ای که به مدت ۲ هفته در وبلاگ بود معلوم شد که بهترین برنامه و پر محتوا ترین برنامه از نظر شما چه برنامه ای است.

برنامه "یک صبح یه سلام "بیشترین رای و بیشترین درصد را داشت .

*بهترین برنامه رادیو جوان از نظر محتوا کدام برنامه است؟

 

پارازیت. ( 30رای، 16%)
ساعت 25. ( 4رای، 2%)
جوونی به وقت فردا. ( 26رای، 14%)
آخرشه. ( 10رای، 5%)
سه شنبه خط خطی. ( 12رای، 6%)
یک صبح یک سلام. ( 66رای، 37%)
توپ. ( 4رای، 2%)

هفت ترانه. ( 25رای، 14%)

خوب حالا به نظر شما چرا یک صبح یک سلام بیشترین رای را اوورد؟

اگه خودت به یک صبح یک سلام رای دادی چرا دادی؟

نظرتو بگو که از چرا بین این همه برنامه یک صبح یک سلام را به عنوان پر محتوا ترین انتخاب کردی؟

حالا میخوایم به نقد یک صبح یک سلام بپردازیم!(دیدید که توی تلویزیون هر وقت برنامه ای ندارن نقد میزارن ! از نقد ۱ گرفته تا ۸! یکی نیست بگه شبکه قرآن که دیگه نقد نمیخواد!) ولی ما برنامه هم داریم بازم نقد میزاریم چون نقد برنامه ها یکی از مهمترین کارایی هستش که نقاط قوت و ضعف برنامه رو مشخص میکنه واین به بهتر شدن برنامه هم کمک میکنه. ما هر ماه میخواییم یه برنامه رو نقد کنیم . از جوونی به وقت فردا هم شروع کردیم و نظرات شما به دست سردبیر برنامه رسید حالا هم میخواییم بپردازیم به یک صبح یک سلام.

منتظر انتقاد های خوب شما هستیم . البته میتونید پیشنهاد هم برای بهتر شدن برنامه بدید . به قول یکی از بزرگان انتقاد اسونه این پیشنهاد دادنه که سخته. پس به خودت یه کم سختی هم بده

ممنون از توجهت.

من با توجه به حرف فرزانه جونم میخوام توی این وب تائید نظر رو آزاد کنم! یادتون باشه یه سری افراد هستند که میخوان محیط خوب و صمیمی مون رو به هم بریزند که من نمیزارم... . ولی دوست ندارم چت روممون از رونق بیفته ها! من همیشه آنلاینم و در خدمت تائید نظر شما... .

میتونید نظرات ر به چت روم تبدیل کنید!

                                  حرف آخر:

تيک تاک ساعت فرياد مرگ ثانيه هاست ولي دوستي ها هيچوقت نمي ميرند

شکر خند یکساله شد...

                                         حرف اول:


    "از دَرد سخن گفتن و از درد شنيدن با مردم بي درد نداني که چه درد است"

سلام به همه رادیو جوانی ها و دوستداران رادیو جوان. این چند روزه همه جا تولده! میگید تولد کی؟ ای بابا مگه به گل ارکیده. وبلاگ دومی من سر نزدید؟؟ اونم مثل شکر خند یکساله شد ولی چند روز بزرگتره!

خوب از گل ارکیده که بگذریم میرسیم به یازدهمین نشست شکر خند که سالگرد یکسالگیش هم بود . البته خیلی ها به من اس ام اس زدند و ایمیل فرستادن که مگه یک سال ۱۲ ماه نیست؟ منم گفتم درسته یک سال ۱۲ ماهه ولی از اونجا که شکر خند ناقص الخلقه !!! هست سر 11 ماه یک سالش میشه! شکر خنده دیگه! خوب امروز با اینکه باید با بقیه روزهای شکر خند یه فرقی میکرد ولی آنچنان فرقی هم نداشت. مثل همیشه سرود ملی خونده شد و همه وایستادن . حالا مگه تموم میشه که بشینیم؟ دست همه هم یه عالمه خرت و پرته که هر لحظه امکان افتادنش هست! بعد از تموم شدن سرود ، فرشید منافی (که صداش ضبط شده و حضور نداره) میاد میگه ... "شب شعر شکر خند "! وای چقدر ش داره! خوب اینا دیگه حاشیه بود! بعد از تموم شدن این" ش ش" کردن ها استاد رضا رفیع و جناب امیر حسین مدرس به جایگاه میرن و حالا حرف نزن کی حرف بزن! البته بین صحبتهای این بزرگواران تعدادی از طنز نویسان و شاعران میان و چند بیتی شعر میخوننن(با سه تا ن!) . امروز هم به مناسبت یکسالگی شکر خند قرار بود که اقایان :رضا عطاران ، هادی کاظی ، ارژنگ امیر فضلی، فتحعلی اویسی و خانوم بهنوش بختیاری هم بیایند که هیچ کدوم نیومدن!

ولی عوضش اقای کاردان که پای ثابته شکر خند هستند ، به همراه اقای بنفشه خواه واستاد خرمشاهی اومده بودند. البته با هم و همراه هم نیومده بودند! جدا جدا اومدند ولی با هم! نمیدونم اومدن بالاخره!

و شعرا و طنز نویسانی مثل:"اقایان" مهدی استاد احمد ، جمشید مقدم ، شهرام شکیبا ، افشین حسینخانی ، جلا رفیع(برادر اقای رضا رفیع)، راشد انصاری ، همایون حسینیان، سعید سلیمانی پور،  و "خانومها" ارمغان زمان فشمی ، نسیم عرب امیری و... اومده بودند.

مهمان ویژه این نشست هم" جناب جلال رفیع" بودند که نزدیک به یک ساعت به مناسبت یک سالگی شکر خند صحبت کردند و اتفاقا" صحبتهای جالبی هم بود و ارزش یک ساعت گوش کردن رو داشت. ایشون بسیار انسان فرهیخته و دارای علم بودند و همه از صحبتهای ایشون نهایت لذت رو بردند! با اینکه وقت تولد شکر خند تمام شده بود ولی اقای سعید سلیمانی پور چون از راه دور (از ارومیه) تشریف اوورده بودند قرار شد شعر ایشون رو هم بشنویم . واقعا" شعر قشنگی بود و از نظر من بهترین شعری بود که در این نشست خونده شد . متاسفانه عکس نتونستم  بگیرم چون داشتم فیلم میگرفتم که حراست اونجا بهم تذکر داد و دوربینم رو گرفت! البته دوربینم رو نگرفت ! "سی دی " ای رو که روش ضبط کردم رو گرفت ولی بین خودمون بمونه من که همه سی دی ها رو ندادم فقط دومی رو دادم که ۶ دقیقه اش ضبط شده بود و سی دی اول که یک ساعت ضبط کرده بودم رو نگه داشتم! اینم از زرنگی ما! خوب چون عکس نگرفتم مجبورید عکس شکر خند قبل رو ببینید.!

شکر خند بعدی هم در تاریخ ۶مرداد هست به احتمال زیاد .

 خوب اینم از گزارش .

تا بعد بای

میتونید نظرات رو به چت روم تبدیل کنید.

                                        حرف آخر:

    وقتي به دنيا امدم آنقدر جا خوردم که تا دو سال قدرت حرف زدن نداشتم